می گفتند: “خدا قوت، دستت طلا”. اصلا خسته نباشی و دستت درد نکند در کلامشان پیدا نمی شد.

باری! قدیمی ها با این که از تحصیلات دانشگاهی محروم بودند و بسیاری از آنها حتی سواد خواندن و نوشتن هم نداشتند، به خیلی چیزهای به ظاهر ریز، توجه می کردند که الآن متاسفانه نشانی از آن ریزبینی ها نیست. مواردی مثل نمونه های بالا؛ بجای”خسته نباشی” می گفتند: “خداقوت” و بجای “دستت درد نکنه” می گفتند: “دستت طلا” چون حواسشان جمع بود که از کلماتی که دارای بار منفی هستند استفاده نکنند.

نکاه کنیم! کلماتی مثل “خسته و درد” در محاورات روزمره چقدر استفاده می شوند! بکارگیری این عبارات، خود به خود درد و خستگی را القا کرده و به وارد بدن می کند. طبق قانون جذب، هرچیزی که زیاد تکرار شود از ضمیر خودآگاه، وارد ضمیر ناخودآگاه شده و به این ترتیب ملکه ی ذهن می گردد و تاثیرات خویش را در اعماق آدمی می گذارد.

بنابراین همین نکات به ظاهر ساده و ریز و به زعم بعضی ها، پیش پا افتاده، در کنار مسائل دیگر، باعت شده تا انرژی های کسالت بار و دردزا به روحمان تزریق شود و لذت بردن حقیقی از زندگی را از ما سلب کند. امید که با رعایت همین نکات ساده، بتوانیم زندگی پر آرامشی را تجربه کنیم و هر روزمان را با لبخند و سلام و آرزوی سعادت و سلامت آغاز کنیم.

 

حمید رضاپور